ازآن می تا بنوشیدم دو از اسیری لاهیجی غزل 404

اسیری لاهیجی

آثار اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام

1 ازآن می تا بنوشیدم دو سه جام شدم در زهد و هشیاری نکونام

2 بده ساقی شراب آتشینم که سازد پخته از یک جرعه صد خام

3 طلب کن همت از پیر خرابات براه میکده گر می نهی گام

4 بجو جام مصفا و می صاف ببین عکس رخ ساقی درآن جام

5 دلا می خواره باش و مست و قلاش مگر یابی ازین وصل دلارام

6 ز جام لعل ساقی تا شدم مست ز دستم رفت عقل و صبر و آرام

7 چو روی شاهدم صافی و بیغش چو چشم مست ساقی درد آشام

8 نباشد کار من جز می پرستی گر از لعل لبش یابم دمی کام

9 حریف شاهد و جام شرابم هنر بین زین اسیری گو در ایام

عکس نوشته
کامنت
comment