- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل ابن یمین گر چه ز غصه خون همی گردد ازین بخت سیه روز و ازین گردون پیروزه
2 ولیکن زین خرف گشته سپهر ناسپاس ایدل چه گویم ز نادانی کله میسازد از موزه
3 معاذ الله اگر روزی بغیری احتیاج افتد بدینمعنی که در دستم نماند قوت یکروزه
4 و گر آتش زند فاقه چنان در خانمان من که نگذارد ز دنیا وی مرا تا آب در کوزه
5 بهائم وار چون دیده بر آب و بر علف نارم شوم همچون ملک سازم شعار خویشتن روزه
6 دلا در آتش محنت گرت جان میرسد بر لب بمیر از تشنگی و آبی مکن از بحر دریوزه
7 ز دونان چون طمع داری کرمهای جوانمردان خرد داند که در عشرت شرابی ناید از بوزه