1 مخور ای ابن یمین غم چو وفاقت برسد بحضور عم و خال و پدر و مادر نیست
2 هر وفاتی که بسلطانیه واقع گردد تو یقین دان که بفریومد از آن خوشتر نیست
1 مرا ز جور تو ای روزگار سفله نواز بسیست غصه چگویم که قصه ایست دراز
2 بناز میگذرانند عمر بیهنران هنروران ز تو افتاده اند در تک و تاز
1 منت خدایرا که بتوفیق کردگار نامی که جست یافت جهانگیر نامدار
2 نوئین عهد خسرو خسرو نشان حسین آنکس که روزگار بدو دارد افتخار