- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من به تو مشتاق و تو پیوسته از من در نفوری بس عجب نبود که من ظلمت تو سرتا پای نوری
2 من زتو محروم و تو محرم بمن درگاه و بیگاه گنج سان مخفی ولی خورشید آسا در ظهوری
3 پیش غلمان پریزاد من آنغلمان غلامی با بهشتی حور من ای حور در عین قصوری
4 خاتم از دست سلیمان اهرمن بگرفت آنخط تو گرفتی در میان آن لعل اهریمن به موری
5 گر نمکدانی چرا شکر دهی ای لعل نوشین ورو توئی تنگ شکر ای لب چرا پیوسته شوری
6 شمع وش سر تا قدم میسوزم و دم بر نیارم ناشکیبم من زتو اما تو از من خوش صبوری
7 عاشق و درویش و سرگردان و محتاجم خدا را غیر زاری پیش تو ای شه نه زر دارم نه زوری
8 ای علی اندر صف محشر که کس کس را نداند دست من گیر اندر آن غوغا که تو داری نشوری
9 لاجرم اندر خطر ای سالک مسکین نمانی جز خیال عشق گر در خاطرت کرده خطوری
10 من ندارم غیر عجز و مسکنت در دست چیزی از عمل ای زاهد ار فردا تو را باشد غروری