-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صبح ازل ز مشرق انوار بردمید از نور روی یار به ما لمعهای رسید
2 ایام هجر یار ز اندازه درگذشت صبحی ز نو برآمد و روزی ز نو دمید
3 هر جایگه که نور رخ یار جلوه کرد آنجا مرید راه جنیدست و بایزید
4 ای دل بیا و قصه هجرانیان مگو همراه عشق شو، که مرا دست و هم مرید
5 هرجا که جرعهنوش خدا بادهای خورد از کاینات بانگ برآید که: «بر مزید»
6 دل در حجاب پرده پندار مانده بود عشقت رسید و پرده پندار ما درید
7 قاسم به آرزوی تو رفت از جهان برون واحسرتا که یک گل از این بوستان نچید!