کاشکی از از مجیرالدین بیلقانی دیوان اشعار 1

مجیرالدین بیلقانی

آثار مجیرالدین بیلقانی

مجیرالدین بیلقانی

کاشکی از همدمی روزی خبر بودی مرا

1 کاشکی از همدمی روزی خبر بودی مرا تا فلک با آن جلالت پی سپر بودی مرا

2 دوستی محرم مرا از ملک عالم آرزوست کاشکی بودی که این ملک دگر بودی مرا

3 دوستان رفتند و در دیده خیال جمله ماند گر نرفتندی چه باک از خشک و تر بودی مرا؟

4 گر نه دیدار عزیزان رفته بودی از نظر هر زمان در کار شادی یک نظر بودی مرا

5 گر ز فرقتشان نه روز و شب دژم بودی دلم عیش در روز و شب و شام و سحر بودی مرا

6 ور نه کم کردی نشاط از طبع من رنج فراق میل لسوی لهو و عشرت بیشتر بودی مرا

7 همچو آسان یافتم بر ملکت عالم ظفر کاشک بر ملک ظرب زانسان ظفر بودی مرا

8 گر نه دلتنگی نصیبم بودی از دوران چرخ زندگانی خوشتر از شهد و شکر بودی مرا

9 مقبل عالم منم ور من نه مقبل بودمی کی چنین فرمان روا در بحر و بر بودی مرا!

10 تاج شاهی داد ما را ایزد و دارم امید کو دهد شادی که تا تاجی دگر بودی مرا

عکس نوشته
کامنت
comment