کاشکی ما را جفا از حکیم نزاری قهستانی غزل 1147

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

کاشکی ما را جفا از پیشِ ما برداشتی

1 کاشکی ما را جفا از پیشِ ما برداشتی کز وجود ناقص ما ذره ای نگذاشتی

2 من بر آنم کز وجودِ من برون آرد مرا در سر ِ هر کس به حد ِ او بود پنداشتی

3 سلطنت هم گر بدین طبل و علم بودی به حشر دشت بان داهولِ خود آن روز هم بفراشتی

4 مطبخ محمود با چندان شکوه سلطنت هم به سعی دشت بان می یافت شام و چاشنی

5 وای ازین دیوان ِ مردم چهره یعنی نفس ما آدم ار دانسته بودی تخمِ بد کی کاشتی

6 گر بدانستی که با خاک خواهد رفت خاک چشمه ی حیوان به دست ِ خود نمی انباشتی

7 رستمی بودی مظفر گشته بر اکوان گر نزاری روی از اکوانِ خود برداشتی

عکس نوشته
کامنت
comment