کاش ویران شود از سیل فنا خانه ما از جامی غزل 71

کاش ویران شود از سیل فنا خانه ما

1 کاش ویران شود از سیل فنا خانه ما تا کشد گنج جفا رخت به ویرانه ما

2 چرخ فیروزه که بینی ز شفق گلگونش درد آلوده سفالی ست ز خمخانه ما

3 ما و پیمان می ای زاهد پیمانه شکن دور باد آفت سنگ تو ز پیمانه ما

4 طرفه حالی که به یک حرف زبان نگشادیم قاف تا قاف جهان پر شد از افسانه ما

5 شیوه زهد به رندان چه فروشیم که نیست نرخ یک جرعه می سبحه صد دانه ما

6 سایه رحمتی ای شمع چگل کافتاده ست بال و پر سوخته در پای تو پروانه ما

7 جامی این نافه گشایی ز که آموخته ای که معطر شد از انفاس تو کاشانه ما

عکس نوشته
کامنت
comment