- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای آرزوی جانم در آرزوی آنم کز هجر یک شکایت در گوش وصل خوانم
2 دانی چگونه باشم در محنتی چنینم زان پس که دیده باشی در دولتی چنانم
3 با دل به درد گفتم کاخر مرا نگویی کان خوشدلی کجا شد دل گفت میندانم
4 آری گرت بیابم روزی به کام یابم ورنه چنانکه باشد زین روز درنمانم
5 گهگه به آب دیده خرسند کردمی دل کار آنچنان شد اکنون آن هم نمیتوانم
6 من این همه ندانم دانم که میبرآید جانم ز آرزویت، ای آرزوی جانم