ای آرزوی جانم در آرزوی از انوری ابیوردی غزل 216

انوری ابیوردی

آثار انوری ابیوردی

انوری ابیوردی

ای آرزوی جانم در آرزوی آنم

1 ای آرزوی جانم در آرزوی آنم کز هجر یک شکایت در گوش وصل خوانم

2 دانی چگونه باشم در محنتی چنینم زان پس که دیده باشی در دولتی چنانم

3 با دل به درد گفتم کاخر مرا نگویی کان خوشدلی کجا شد دل گفت می‌ندانم

4 آری گرت بیابم روزی به کام یابم ورنه چنانکه باشد زین روز درنمانم

5 گه‌گه به آب دیده خرسند کردمی دل کار آن‌چنان شد اکنون آن هم نمی‌توانم

6 من این همه ندانم دانم که می‌برآید جانم ز آرزویت، ای آرزوی جانم

عکس نوشته
کامنت
comment