ای وصالت آرزوی جان غم از اسیری لاهیجی غزل 429

اسیری لاهیجی

آثار اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من

1 ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من در فراقت شد بگردون آه دودآلود من

2 لذت دنیا و دین گو، هرکه می خواهد ببر غیر دیدارت نباشد در جهان مقصود من

3 جان و دل در باختم تاشد وصالت حاصلم در ره عشقت همین باشد زیان و سود من

4 یکدم ازما روی عالم سوز اگر سازی نهان آتش افتد در درون چرخ ز آه و دود من

5 میکنم از خلق پنهان درد عشقت راولی فاش می سازد بعالم اشک خون آلود من

6 چون تجلی میکند بردل جمال روی دوست محو و نابود است در حسنش نمود و بودمن

7 از فنای ما چو وصل دوست حاصل میشود ای اسیری تو فنا شو گر کنی بهبود من

عکس نوشته
کامنت
comment