کاش که من بودمی هم از حکیم نزاری قهستانی غزل 1

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

کاش که من بودمی هم ره باد صبا

1 کاش که من بودمی هم ره باد صبا تا گذری کردمی وقت سحر بر سبا

2 نامه ی بلقیس جان سوی سلیمان دل کس نرساند مگر هدهد باد صبا

3 گر بگشاید ز هم چین سر زلف دوست بیش نبوید کسی نافه ی مشک ختا

4 بی هده جان می کنم خون جگر می خورم این منم آخر چنین دوست کجا من کجا

5 مهر تو با جان من در ازل آمیختند هجر ، مرا و تو را کی کند از هم جدا

6 آری اگر حاسدان تعبیه ای ساختند شکر که نومید نیست بنده ز فضل خدا

7 ور بستاند ز من دنیی و دین باک نیست بر همه چیز دگر غیر تو دارم رضا

8 یوسف جانم تویی زنده به بوی تو ام چند کنم پیرهن در غم هجرت قبا

عکس نوشته
کامنت
comment