- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کاش بیرون فتد از سینه دل زار مرا کشت نالیدن این مرغ گرفتار مرا
2 بیبقا شادی وصل تو و دانم که ز پی آرد این خنده کم گریه بسیار مرا
3 چه شد ار داد بهصدرنگ گل آن گلبن ناز که ازو نیست بجز دامن پرخار مرا
4 منم از رونق جنس هنر آفت زدهای که زد آتش بدکان گرمی بازار مرا
5 گومبر جانب گلشن قفسم را صیاد بس بود نالهای از حسرت گلزار مرا
6 نرود تیرگی از بخت بکوشش گو باد روز روشن دگر آنرا و شب تار مرا
7 آنکه آخر بصد افسانه بخوابم میکرد ساخت از خواب عدم بهر چه بیدار مرا
8 گو طبیبم نکند چاره مریض عشقم که دلخسته بود خوش تن بیمار مرا
9 نیست گویائیم از خویش چو طوطی مشتاق این سخنهاست از آن آینه رخسار مرا