-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز سجده ای که نباشد در ابرویت رویم به پیشت از خوی خجلت جبین همی شویم
2 چنان ز مهر تو پر شد دلم که می تابد هلال نور زهر استخوان پهلویم
3 ز میل ابروی تو دست داشتم چه کنم نمی رسد به کمان تو زور بازویم
4 شبی که بی تو به زانو نهاده روگریم به یک دو دم گذرد سیل خون ز زانویم
5 برآستان تو می ایستم به قصد نماز سجود خاک درت را بهانه می جویم
6 به سان نقطه منم درمیانه بی سر و پای گرفته دایره عشق تو ز هر سویم
7 ز جام عشق غزالی چو جامیم شده مست نه بر عبث غزل عاشقانه می گویم