- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرا تحمّل هجران آن نگار نباشد چو بلبلم هوس ناله های زار نباشد
2 گلم ز دست به در شد چه می کنم بستان به پای دل ز فراقش به غیر خار نباشد
3 بیا به دیده نشینم که مردم چشمی میان ما و تو ای دیده ام غبار نباشد
4 مکن جفا به دل ریش من که در دو جهان به غیر نام نکو هیچ یادگار نباشد
5 به سخت و سست زمانه دلا بباید ساخت بساز با بد و نیکش چو روزگار نباشد
6 زمانه ای عجب و خلق جمله بوالعجب اند به عهد و قول و وفا هیچ اعتبار نباشد
7 به اختیار به هجران بکوش چندینی چه حاصل از غم عشقت چو اختیار نباشد
8 چو چشم جادویت ای دوست نیک سرمستم به باده ی لب لعلت غم خمار نباشد
9 جهان وفا نکند با کسی یقین می دان نه با من و تو که این سفله پایدار نباشد