جامی

جامی

جامی
جامی

من برنخواهم داشت دل از مهر یاری از جامی غزل 813

غزل 813 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

من برنخواهم داشت دل از مهر یاری همچو تو

🌙 حالت شب شماره بیت
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 من برنخواهم داشت دل از مهر یاری همچو تو آخر چرا شوید کسی دست از نگاری همچو تو

2 زینسان که تو ای نازنین جولان کنی از پشت زین ناید به میدان بعد ازین چابک سواری همچو تو

3 گفتی برو در کنج غم بنشین صبوری پیشه کن آخر صبوری چون توان بی غم گذاری همچو تو

4 در سینه گر خارم خلد یا خارخارم در جگر حاشا که دل دیگر کنم با گل عذاری همچو تو

5 دل کی دهد گرد گل و گلزار گشتن هر که را گردد درون جای و دل باغ و بهاری همچو تو

6 صد ره کشم خاک رهش در دیده ای باد صبا روزی به کویش گر مرا افتد گذاری همچو تو

7 آوازه آن خوبرو چون رفت جامی هر طرف آواره خواهد شد بسی از هر دیاری همچو تو

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر من برنخواهم داشت دل از مهر یاری همچو تو

شاعر شعر من برنخواهم داشت دل از مهر یاری همچو تو چه کسی است ؟

شاعر شعر من برنخواهم داشت دل از مهر یاری همچو تو جامی می باشد.

شعر من برنخواهم داشت دل از مهر یاری همچو تو در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر من برنخواهم داشت دل از مهر یاری همچو تو چیست ؟

قالب شعر من برنخواهم داشت دل از مهر یاری همچو تو غزل است

مضمون اصلی شعر من برنخواهم داشت دل از مهر یاری همچو تو چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.