- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خود را به تو بی راحله رفتم برسانم چون گرد پی قافله رفتم برسانم
2 چون دیدهٔ گریان به زبانی که ندارم از دل به تو حرف گله رفتم برسانم
3 خود را ز ره شوق به سر منزل تحقیق از خویش دو صد مرحله رفتم برسانم
4 در تاب و تب امشب جگر از تشنگیم سوخت جامی به لب از آبله رفتم برسانم
5 گنجایش درد تو ازین بیش ندارد از صبر به دل حوصله رفتم برسانم
6 روشن دل جویا ز فروغ است که فرمود زاد رهی از آبله رفتم برسانم