با یار به بوستان شدم رهگذری از عراقی رباعی 142

با یار به بوستان شدم رهگذری

1 با یار به بوستان شدم رهگذری کردم نظری سوی گل از بی‌صبری

2 آمد بر من نگار و در گوشم گفت: رخسار من اینجا و تو در گل نگری؟

عکس نوشته
کامنت
comment