جامی

جامی

جامی
جامی

رفتم به باغ و سرو خرامان من نبود از جامی غزل 333

غزل 333 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

رفتم به باغ و سرو خرامان من نبود

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 رفتم به باغ و سرو خرامان من نبود وان نوشکفته غنچه خندان من نبود

2 چون ابر نوبهار به هر سو گریستم کان سرو پیش دیده گریان من نبود

3 نگشاد دل ز لاله مرا زانکه بی رخش داغ غمی نماند که بر جان من نبود

4 از جیب غنچه کآب لطافت همی چکید جز خون دل چکیده به دامان من نبود

5 مرغ چمن گرفت سر خود فغان کنان کش طاقت شنیدن افغان من نبود

6 هر جا نمود جلوه بتی بر سمند ناز جانم ز رشک سوخت که جانان من نبود

7 جامی مگوی بهر چه ماندی ز دوست باز من چون کنم که بخت به فرمان من نبود

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر رفتم به باغ و سرو خرامان من نبود

شاعر شعر رفتم به باغ و سرو خرامان من نبود چه کسی است ؟

شاعر شعر رفتم به باغ و سرو خرامان من نبود جامی می باشد.

شعر رفتم به باغ و سرو خرامان من نبود در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر رفتم به باغ و سرو خرامان من نبود چیست ؟

قالب شعر رفتم به باغ و سرو خرامان من نبود غزل است

مضمون اصلی شعر رفتم به باغ و سرو خرامان من نبود چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.