1 رفت اشکم که سری بر گذر یار کشد صورت حال مرا بر در و دیوار کشد
2 ناخنی بایدش از برگ گل آورد به چنگ هرکه خواهد ز دل مرغ چمن خار کشد
3 طاقت و صبر ازین بیش ندارم، وقت است که مرا شور جنون بر سر بازار کشد
4 در ره شوق تو افتد چو گذارم به چمن بلبلم از کف پا خار به منقار کشد
5 مرگ خوشتر بود از رحمت احباب، سلیم مرهم از زخم دلم تا به کی آزار کشد