برفتم از برت از حکیم نزاری قهستانی غزل 1392

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

برفتم از برت ای دیده را چو بینایی

1 برفتم از برت ای دیده را چو بینایی شدم به گرد جهان هر دری و هر جایی

2 ملول گشت دلت زان سبب سفر کردم مگر ز زحمتِ من هفته ای برآسایی

3 چنان ضعیف ببودم به زیر بار فراق که نیست قوّت آهم ز ناتوانایی

4 شدم به مهرِ تو همچون هلال دست نمای چرا به من رخِ چون آفتاب ننمایی

5 به عقل دل به صبوری توان فریفت ولیک که راست عقل که من شهره ام به شیدایی

6 دریغ فصلِ گل و من ز وصلِ تو محروم تو در شرابی و من در عذاب تنهایی

7 گهی که رغبت طرب کنی در باغ چو سرو و گل سر و پای چمن بیارایی

8 نظر چو بر گل زرد افکنی ز چهره ی من قیاس گیری و بر حالِ من ببخشایی

9 کجاست بلبل مستت که در خروش آید ز گل سِتانِ رخت چون نقاب بگشایی

10 ترا که نوش و خوشت باد باده می پیمای که جز نصیبه ی من نیست باد پیمایی

11 مرا به هرزه ملامت کنند دشمن و دوست که چند شیفته کاری و خویشتن رایی

12 دلِ نزاریِ بی دل ندارد آن طاقت که در فراق کند بیش از این شکیبایی

عکس نوشته
کامنت
comment