- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تشته لب رفتم به جنت ، چشمهٔ کوثر نبود شعله جو رفتم به دوزخ، مشت خاکستر نبود
2 از بهشت افسانه ها می رفت،کانجا دوش دل رفت و دید آن ها که واعظ می سرود، اکثر نبود
3 هرگز از بهر پریدن، مرغ جان کوشش نکرد بود پایش بسته آخر، بی نصیب از پر نبود
4 عشق بت ورزیده ام، عیب است، می دانم، ولی گرد دل بسیار گشتم، مطلب دیگر نبود
5 سینه بر تیمار دل، پرشعله عرفی، تا به کی هیچ گاه بیمار دل را بالش و بستر نبود