عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

عرفی شیرازی
عرفی شیرازی

رفتم که بشکنم به ملامت از عرفی شیرازی غزل 406

غزل 406 ام از 981 غزلیات

رفتم که بشکنم به ملامت سبوی خویش

1 رفتم که بشکنم به ملامت سبوی خویش در راه دل سبیل کنم آبروی خویش

2 بر عافیت چه ناز کنم گر برآورم خود را به عادت غم و غم را به خوی خویش

3 شد عمرها که برده ای از خویشتن مرا بازآورم که سوختم از آرزوی خویش

4 خود را چنان ز هجر تو گم کرده ام که هست مشکل تر از سراغ توام جست و جوی خویش

5 تا مست گفتگوی تو گشتم، ز همدمان بیگانه وار می شنوم گفتگوی خویش

6 این جنس گریه، عرفی، ز اعجاز برترست دریا گره نکرده کسی در گلوی خویش

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر رفتم که بشکنم به ملامت سبوی خویش

شاعر شعر رفتم که بشکنم به ملامت سبوی خویش چه کسی است ؟

شاعر شعر رفتم که بشکنم به ملامت سبوی خویش عرفی شیرازی می باشد.

شعر رفتم که بشکنم به ملامت سبوی خویش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر رفتم که بشکنم به ملامت سبوی خویش چیست ؟

قالب شعر رفتم که بشکنم به ملامت سبوی خویش غزل است

مضمون اصلی شعر رفتم که بشکنم به ملامت سبوی خویش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
ویدیویی