کمال خجندی

کمال خجندی

کمال خجندی
کمال خجندی

رفتم از دست من بی سر و پا را از کمال خجندی غزل 59

غزل 59 ام از 1252 غزلیات

رفتم از دست من بی سر و پا را دریاب

🌙 حالت شب شماره بیت
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 رفتم از دست من بی سر و پا را دریاب پادشاهی ز سر لطف گدا را دریاب

2 بی گل وصل دل آزرده شد از خار فراق بلیل خسته بی برگ و نوا را دریاب

3 بر درت دیر به دیری که روم گر به رقیب که با عاشق دیرینه ما را دریاب

4 زیر لب این همه دشنام دعاگو چه کنی لطف کن بوسی و مقصود دعا را دریاب

5 وعده وصل ترا گرچه ونا ممکن نیست هم به آن وعده دل اهل وفا را دریاب

6 جان به لب میرسد از تشنگیم بیش مپای ای لب تشنه ببوس آن کف پا را دریاب

7 دست بوسی گرت از دوست نماست کمال مرحبا گرو غم او را و بلا را دریاب

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر رفتم از دست من بی سر و پا را دریاب

شاعر شعر رفتم از دست من بی سر و پا را دریاب چه کسی است ؟

شاعر شعر رفتم از دست من بی سر و پا را دریاب کمال خجندی می باشد.

شعر رفتم از دست من بی سر و پا را دریاب در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر رفتم از دست من بی سر و پا را دریاب چیست ؟

قالب شعر رفتم از دست من بی سر و پا را دریاب غزل است

مضمون اصلی شعر رفتم از دست من بی سر و پا را دریاب چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.