خط سبزی تماشا کردم از رخسار گلگونش از سعیدا غزل 394

خط سبزی تماشا کردم از رخسار گلگونش

1 خط سبزی تماشا کردم از رخسار گلگونش نخواندم لیکن از انداز پی بردم به مضمونش

2 مدان آسان طریق خانهٔ دیوانه ای عاقل که می آید برون از عهدهٔ یک بر مجنونش؟

3 سیه ماری است زلف او که در تدبیر تسخیرش بسی کردم نه جادو می کند کار و نه افسونش

4 نشد تار مخالف راست با من چرخ را هرگز که او بد می نوازد من نمی رقصم به قانونش

5 کند یک سرمه دانش کار صد مینای پر می را چو سازد با شراب غمزه زهر چشم افیونش

6 بلای قامتش کی می رسد با فتنهٔ چشمش برابر کی شود روز قیامت با شبیخونش؟

7 شرابم می دهد تسکین خاطر در غم آن لب سعیدا میْ‌پرستم کرد آخر لعل میگونش

عکس نوشته
کامنت
comment