محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی
محتشم کاشانی

من نه آن صیدم که بودم پاسدار از محتشم کاشانی غزل 3

غزل 3 ام از 972 غزلیات از رسالهٔ جلالیه

من نه آن صیدم که بودم پاسدار اکنون مرا

1 من نه آن صیدم که بودم پاسدار اکنون مرا ورنه شهبازی ز چنگت می‌کشد بیرون مرا

2 زود می‌بینی رگ جانم به چنگ دیگری گر نوازش می‌کنی زین پس به این قانون مرا

3 آن که دی بر من کشید از غمزه صد شمشیر تیز تا تو واقف می‌شود می‌افکند در خون مرا

4 آن که دوش از پیش چشم ساحرش بگریختم تا تو می‌یابی خبر می‌بندد از افسون مرا

5 آن که در دل خیل وسواسش پیاپی می‌رسد تا تو خود را می‌رسانی می‌کند مجنون مرا

6 آن که از یک حرف مستم کرد اگر گوید دو حرف می‌تواند کرد مدهوش از لب میگون مرا

7 آن گران تمکین که من دیدم همانا قادر است کز تو بار عاشقی بر دل نهد افزون مرا

8 گر به آن خورشیدرو یک ذره خود را می‌دهم می‌برد در عزت از رغم تو بر گردون مرا

9 چون گریزم محتشم گر آن بت زنجیر موی پای دل بندد پس از تحقیق این مضمون مرا

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر من نه آن صیدم که بودم پاسدار اکنون مرا

شاعر شعر من نه آن صیدم که بودم پاسدار اکنون مرا چه کسی است ؟

شاعر شعر من نه آن صیدم که بودم پاسدار اکنون مرا محتشم کاشانی می باشد.

شعر من نه آن صیدم که بودم پاسدار اکنون مرا در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر من نه آن صیدم که بودم پاسدار اکنون مرا چیست ؟

قالب شعر من نه آن صیدم که بودم پاسدار اکنون مرا غزل است

مضمون اصلی شعر من نه آن صیدم که بودم پاسدار اکنون مرا چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر