فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

فروغی بسطامی
فروغی بسطامی

یک باره گر از سبحه در انکار از فروغی بسطامی غزل 335

غزل 335 ام از 549 غزلیات

یک باره گر از سبحه در انکار نبودم

1 یک باره گر از سبحه در انکار نبودم از زلف بتان صاحب زنار نبودم

2 تا رطل گران از کف ساقی نگرفتم سرمست و سبک روح و سبک بار نبودم

3 روزی ز قضا قسمت من خون جگر بود کز صومعه در خانهٔ خمار نبودم

4 بر مست غم دور فلک دست ندارد ای کاش در این غمکده هشیار نبودم

5 سرمایهٔ سودا اگر این زلف نبودی سودازده در هر سر بازار نبودم

6 وقتی که شدم با خبر از سر دهانش از هستی خود هیچ خبردار نبودم

7 در خواب نیاید گرم آن ماه، عجب نیست کاندر خور این دولت بیدار نبودم

8 از روی تو کی شد که بر آتش ننشستم وز نور تو کی بود که در نار نبودم

9 می رفت فروغی ز سر کویت و می‌گفت کز دست دل ای کاش چنین زار نبودم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر یک باره گر از سبحه در انکار نبودم

شاعر شعر یک باره گر از سبحه در انکار نبودم چه کسی است ؟

شاعر شعر یک باره گر از سبحه در انکار نبودم فروغی بسطامی می باشد.

شعر یک باره گر از سبحه در انکار نبودم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر یک باره گر از سبحه در انکار نبودم چیست ؟

قالب شعر یک باره گر از سبحه در انکار نبودم غزل است

مضمون اصلی شعر یک باره گر از سبحه در انکار نبودم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر