-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من در میان نبودم، دل بود و یار هر دو از بیخودی به شکرم وز روزگار هر دو
2 گر پرده سنج عشقی، بگشای گوش و بشنو گویند یک اناالحق، منصور و دار هر دو
3 جرم نکرده ما، تا کی عتاب دارد؟ یکسو کنیم اکنون، ماییم و یار هر دو
4 از سرکشی نکردی، یکبار رنجه ما را تا شد سفید چشمم در انتظار هر دو
5 آمد ز طرف کویت، صبح ازل نسیمی بوی تو را گرفتیم، ما و بهار هر دو
6 کشتی شکستگانیم در ورطه ای که دارد طوفان بی قراری، بحر و کنار هر دو
7 زینسان که از تغافل گوش گل است سنگین یک پرده می سراید زاغ و هزار هر دو
8 از زلف یار دیگر،کی عقده می گشاید؟ دست و دلی که رفته، ما را ز کار هر دو
9 آگه حزین بیدل از حال حسن و عشق است دارند بلبل و گل، یک خارخار هر دو