جامی

جامی

جامی
جامی

جز هوای وصل تو در سر هوس نبود مرا از جامی غزل 15

غزل 15 ام از 3391 خاتمة الحیات - غزلیات

جز هوای وصل تو در سر هوس نبود مرا

1 جز هوای وصل تو در سر هوس نبود مرا گر کنی پروای من پروای کس نبود مرا

2 بسته جان احرام کوی توست و قالب محملش جز دل نالان درین محمل جرس نبود مرا

3 مست می گردم به دور لعل تو در شهر و کوی هیچ ترس از شحنه و بیم از عسس نبود مرا

4 دست می خواهم به پایت سایم و مالم به روی بیش ازین چیزی ز لطفت ملتمس نبود مرا

5 یک نفس می خواهم از لعل لبت در کار خویش لیک هرگز با تو حد این نفس نبود مرا

6 بعد دیرم گر دهی دشنام حالی بس مکن زانکه صد چندین به هر دم از تو بس نبود مرا

7 گفته ای هر دم رسد از جامیم شعری به دست چون کنم زین خدمتی به دسترسی نبود مرا

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر جز هوای وصل تو در سر هوس نبود مرا

شاعر شعر جز هوای وصل تو در سر هوس نبود مرا چه کسی است ؟

شاعر شعر جز هوای وصل تو در سر هوس نبود مرا جامی می باشد.

شعر جز هوای وصل تو در سر هوس نبود مرا در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر جز هوای وصل تو در سر هوس نبود مرا چیست ؟

قالب شعر جز هوای وصل تو در سر هوس نبود مرا غزل است

مضمون اصلی شعر جز هوای وصل تو در سر هوس نبود مرا چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی است.