- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شستم ز میدر پای خم، دامن ز هر آلودگی دامن نشوید کس چرا، زابی بدین پالودگی
2 میگفت واعظ با کسان، دارد می و شاهد زیان از هیچکس نشنیدهام حرفی بدین بیهودگی
3 روزی که تن فرسایدم در خاک و جان آسایدم هر ذرهٔ خاکم تو را جوید پس از فرسودگی
4 ای زاهد آسوده جان تا چند طعن عاشقان آزار جان ما مکن شکرانهٔ آسودگی
5 من شیخ دامن پاک را آگاهم از حال درون هاتف تو از وی بهتری با صدهزار آلودگی