- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من همان مستم و شوریده کز اوّل بودم تا نبودم به تو مشغول معطّل بودم
2 گر بریدم ز تو بی تو به خطا معذورم زان که موقوفِ محالاتِ مخیّل بودم
3 چشم اگر باز کنی باز شود از تو به تو من اگر جز به تو دیدم به تو احول بودم
4 گر نبودم به رخت ناظر و حاضر به وجود به خیالت به خیالت که مغفّل بودم
5 مردمان گر ز تو گویند که بودم خرسند نه چنان است ولی معترفم بل بودم
6 من کی ام با تو و بی تو نتوانم بودن در میان هم نتوان گفت مزلزل بودم
7 هرگز از حلقۀ عشّاق نبودم بیرون بلکه در سلسلۀ عشق مسلسل بودم
8 دوش عشق آمد و در گوشِ نزاری می گفت که ز مبدایِ ازل بر تو موکَّل بودم
9 گفتم آری من و تو هر دو ز یک معراجیم تو به وحی آمدی و من ز تو مرسل بودم