-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر دلم بار غم عشق بغایت آمد آخر،ای جان جهان،وقت عنایت آمد
2 سخت آشفته و دلداده و حیران بودیم شکر کین قصه هجران بنهایت آمد
3 ای دل،از تلخی هجران بچه می اندیشی؟ شاد میباش،که از وصل حمایت آمد
4 هست امیدی که دگر بار بوصلش برسی چون دلت را مدد نور هدایت آمد
5 دل جاهل بخداوند :نخواهد گروید گر همه ملک جهان مصحف و آیت آمد
6 نوری از پرتو رخسار تو در عالم تافت دم ز آیات مزن،وقت درایت آمد
7 حال قاسم ببر و بحر جهان واگفتند کوه رقصان شد و امواج بغایت آمد