-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مردود خلق گشتم و گشتم پسند خویش رستم ز بند غیر و فتادم به بند خویش
2 تا چند درد زهر بکامم زجام غیر زین پس من و مذاق خوش از صاف قند خویش
3 ما را بتلخکامی خود ذوق دیگر است چندین مدار پاس لب نوشخند خویش
4 توفان ز دیده آرم و بندم لب از سخن تنگ آمدم ز دعوت نا سودمند خویش
5 در باغ جعد سنبل و در بزم زلف یار هرجا بصورتی دگر آرد کمند خویش
6 آخر عنان عشق سپردم بدست عقل این عرصه ای نبود که تازم سمند خویش
7 خامی ز سر بنه که بخاک اوفتی نشاط ای میوه خام باش بشاخ بلند خویش