1 من بر آن بودم کزین پس منصب صدر کبیر گوشوار گوش سازم طوق این گردن کنم
2 چون به سعی او بود ادرار و مرسومم روان خدمت دربانی ار فرمایدم کردن کنم
3 چون طمع کردست در ادرار و در مرسوم من پس بدستوری کنون آغاز گه خودن کنم
1 تا بکف جام می توانم دید زهد و سالوس کی توانم دید؟
2 نکنم یاد زهد و صومعه هیچ تا رخ ترک فی توانم دید
1 ز رویت دسته گل می توان کرد ز زلفت شاخ سنبل می توان کرد
2 ز قدّ چفتۀ من در ره عشق بر آب دیده ام پل می توان کرد
1 لشکر نوروز بصحرا رسید موسم شادیّ و تماشا رسید
2 ز آمدن گل ببشارت ز پیش عید رسید اینک و زیبا رسید
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به