از غم یک شب که در هجرش از امیرعلیشیر نوایی غزل 166

امیرعلیشیر نوایی

آثار امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

از غم یک شب که در هجرش دلم زاری کشید

1 از غم یک شب که در هجرش دلم زاری کشید با کسی مانم که او یک سال بیماری کشید

2 سال‌ها اندوه شام فرقتم داند کسی کز غم هجران شبی تا روزی بیداری کشید

3 عشق بهر وصل جستم پیشم آمد هجر وای کآنچه من آسان گمان بردم به دشواری کشید

4 دار گو معذور در دیوانگی و مستیم آنکه در دوران بلای عقل و هشیاری کشید

5 چید آنکس از گلستان حیات خود گلی کز کف ساقی گلرخ جام گلناری کشید

6 من که می مردم بغیر از التفات اندکش کی بمانم زنده چون اکنون به بسیاری کشید

7 ساقیا زنگ دلم بردار از یک دور جام زانکه زهر غم بسی از چرخ زنگاری کشید

8 جانم ای یاران فدای آنچنان یاری که او محنت و اندوه یاری از سر یاری کشید

9 فرد شو فانی که این بار گران سنگ خودی مرد یا افکند یا خود از سبکباری کشید

عکس نوشته
کامنت
comment