-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بی آفتاب رویت روزم بود چو مویت با زلف مشک بویت باشد شبم چو رویت
2 حسن هزار لیلی عشق هزار مجنون داری وزان زیادت دارم به خاک کویت
3 یک سلسله ز مویت دیوانه را تمام است بهر چه تاب دادی زنجیرهای مویت
4 با لب بگو که ما را تا چند تشنه داری ای آب زندگانی دایم روان به جویت
5 عمر دراز دانی بهر چه دوست دارم تا بیشتر نمایم کوشش به جست و جویت
6 محروم گشت چشمم از دیدنت و لیکن دارد زبان نصیبی ما را به گفت و گویت
7 جان در فراق رویت کی بار تن کشیدی او را اگر نبودی دایم مدد ز بویت
8 هر موی بر تن من گر خود شود زبانی هم در بیان نیاید بعضی ز آرزویت