ز مستی، خون از حزین لاهیجی غزلیات ناتمام 1606

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

ز مستی، خون دل را، باده می انگاشتم روزی

1 ز مستی، خون دل را، باده می انگاشتم روزی خروش سینه را، افسانه می پنداشتم روزی

2 دل ِ شوریده حالی بود، کز من ناگهان گم شد به کف چیزی که از سامان هستی داشتم روزی

3 کنون دارایی فوج معانی از که می آید؟ به میدان کاویانی خامه، می افراشتم روزی

4 دلم لبریز داغ است، از خیال خال مشکینش کنون خرمن شد، آن تخمی که من می کاشتم روزی

عکس نوشته
کامنت
comment