آذر بیگدلی

آذر بیگدلی

آذر بیگدلی
آذر بیگدلی

مرده بودم از غمت، بر سر رسیدی از آذر بیگدلی غزل 5

غزل 5 ام از 555 غزلیات

مرده بودم از غمت، بر سر رسیدی دی مرا؟

1 مرده بودم از غمت، بر سر رسیدی دی مرا؟ من ندیدم گر تو را، شادم که تو دیدی مرا

2 خون خود بخشیدمت، کز رشک وقت کشتنم؛ غیر چون کرد التماس من، نبخشیدی مرا

3 امشب و امروز، کز روی تو چشمم روشن است در نظر ناید دگر ماهی و خورشیدی مرا

4 گفت: فردا ریزمت خون، هست فردا ای رقیب؛ روز نوروزی تو را، امشب شب عیدی مرا!

5 خسته بودم از غم، اکنون خسته تر گشتم زرشک؛ چون تو از اغیار حال خسته پرسیدی مرا!

6 ناامیدی بین، که غیر امیدواریهای خود گفت چندان، کز تو اکنون نیست امیدی مرا

7 بود از آب دیده ام راز دل آذر آشکار آه اگر امروز در کویش کسی دیدی مرا

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر مرده بودم از غمت، بر سر رسیدی دی مرا؟

شاعر شعر مرده بودم از غمت، بر سر رسیدی دی مرا؟ چه کسی است ؟

شاعر شعر مرده بودم از غمت، بر سر رسیدی دی مرا؟ آذر بیگدلی می باشد.

شعر مرده بودم از غمت، بر سر رسیدی دی مرا؟ در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 12 سروده شده است.

قالب شعر مرده بودم از غمت، بر سر رسیدی دی مرا؟ چیست ؟

قالب شعر مرده بودم از غمت، بر سر رسیدی دی مرا؟ غزل است

مضمون اصلی شعر مرده بودم از غمت، بر سر رسیدی دی مرا؟ چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر