دلم بدان که تو میخوانیش از کمال خجندی غزل 157

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

دلم بدان که تو میخوانیش غلام خوش است

1 دلم بدان که تو میخوانیش غلام خوش است که نام بندگی اینها برای نام خوش است

2 همیشه خواهم و پیوسته داغ بند گیت که پادشاهی و دولت علی الدوام خوش است

3 دگر به زلف تو خواهم ز جور غمزه گریخت که دور فتنه توجه به سوی شام خوش است

4 خوش آمدست نشستن به زلف و حال ترا بر همیشه مردم صیاد را به دام خوش است

5 به دور حسن رخت بایدم از آن لب کام چو در اوان گل و لاله نقل و جام خوش است

6 خوش است از تو سلامی مرا در آخر عمر چو نامه رفت با تمام و السلام خوش است

7 کمال حال دل و زلف تو خوش و بد گفت که لف و نشر مشوش درین مقام خوش است

عکس نوشته
کامنت
comment