- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خواهم که دمی در قدم آن پسر افتم رخ بر کف پایش نهم و بی خبر افتم
2 دیگر به نظاره نروم بر سر راهش ترسم که شوم بی خود و بر رهگذر افتم
3 هر چند به صد خواریم افتاده به راهش آن روز مبادا که به جای دگر افتم
4 روز اجل ای بخت مرا بر در او بر باشد که بر آن خاک در از پای درافتم
5 زینگونه که از دیده رود اشک دمادم نبود عجب ار غرقه به خون جگر افتم
6 شاید به ترحم کند آن شوخ نگاهی ای غم مددی کن که ازین زارتر افتم
7 جامی گر ازینگونه دود سیل سرشکم چون خانه گل زود ز بنیاد برافتم