1 چهار چیز همی خواهم از خدای ترا بگویم ار تو بگویی که آن چهار چه چیز
2 به پات اندر خار و به دستت اندر مار به ریشت اندر هار و به سبلت اندر تیز
1 جمالت عشق میافزاید امروز رخت غارتکنان میآید امروز
2 مه و خورشید در خوبی و کشی غلام روی خوبت شاید امروز
1 هرچند به جای تو وفا دارم هم از تو توقع جفا دارم
2 در سر ز تو همچنان هوس دارم در دل ز تو همچنان هوادارم
1 دل راه صلاح برنمیگیرد کردم همه حیله درنمیگیرد
2 معشوقه دگر گرفت و دیگر شد دل هرچه کند دگر نمیگیرد