-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مجلسی خواهم تهی از صلح و خالی از نزاع اهل وحدت کرده در وی نقش کثرت را وداع
2 ساقیان از یک طرف پر ساخته جام شراب مطربان از یک طرف برداشته دور سماع
3 تنگدستان را میسر دولتی بی انتظار می پرستان را مهیا عشرتی بی انقطاع
4 می بود خورشید و ساغر ماه در دور فلک کس ندیده ست اینچنین خورشید و مه را اجتماع
5 چون نهم خورشید نام می که در وقت طلوع صد چو خورشیدش نماید مضمحل تحت الشعاع
6 خوش سطرلابیست پیمانه که بی وی کم گرفت از حضیض خم کسی خورشید می را ارتفاع
7 جامی از فقر و فنا بر دوش دارد خرقه ای کش طراز آستین لایوهب است و لایباع