- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من دولت وصالش از بی نیاز خواهم صبح رخ امیدم در وقت راز خواهم
2 محراب ابروانش پیوسته قبله ماست زان روی حاجت خود در هر نماز خواهم
3 از سرو قامت او کوتاه گشت دستم با وصل او چو زلفش عمری دراز خواهم
4 بردی دلم ز دستم در پای غم فکندی خون دل رمیده چون از تو باز خواهم
5 در بوستان شادی ای دوست در دل ما من سرو قامتت را بس سرفراز خواهم
6 در بوته ی وصالش از مهر روی جانان قلب من شکسته اندر گداز خواهم
7 بازآ که آب چشمم روی جهان گرفته بر جویبار دیده آن سروناز خواهم