- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عهد کردم که ازین پس ندهم دل به خیال که مرا جان به لب آمد ز خیالات محال
2 ره خواب من دلداده خیالت بربست تا تنم کرد خیال تو به مانند خیال
3 سر و جان و دل و دین در سر کارت کردم خون ما بر تو نگویی که که کردست حلال
4 رحمتی بر من سرگشته ی دلسوخته کن چون رسیدست ملال من مسکین به کمال
5 قسمم هست به چشم خوش آهووش او به مه روی وی آنک به دو ابروی هلال
6 بر رخ همچو گل و عارض همچون سمنش به دو زلفست معنبر و لبش آب زلال
7 به شب وصل و لب تشنه ی مشتاقانش به قد خوب خرامش به چمن همچو نهال
8 که مرا در شب هجران رخ چون قمرش هست از جان و دل و هر دو جهان بی تو ملال
9 گفت چون بلبل شوریده به عشق رخ گل برو ای عاشق بیچاره ازین بیش منال
عالییی