1 در گلشن روزگار میگردیدم از هر شاخی، تازه گلی میچیدم
2 از هم نفسان رفته میکردم یاد هر جا گل دسته بسته یی میدیدم
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 چند روزی از سر کویت سفر خواهیم کرد امتحان را جای در کوی دگر خواهیم کرد
2 در گذرگاهی دگر، چاکی بدل خواهیم زد؛ بر سر راهی دگر، خاکی بسر خواهیم کرد
1 دوشم، از خواب بود چشم کحیل؛ گوشم آسوده، خوش ز قال و ز قیل
2 تا سحر، دیده فارغ از دیدن لب ز تقریر و، خاطر از تخییل
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به