سعی کردم که شود یار ز اغیار از هلالی جغتایی غزل 1

هلالی جغتایی

آثار هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

سعی کردم که شود یار ز اغیار جدا

1 سعی کردم که شود یار ز اغیار جدا آن نشد عاقبت و من شدم از یار جدا

2 از من امروز جدا می‌شود آن یار عزیز همچو جانی که شود از تن بیمار جدا

3 گر جدا مانم از او خون مرا خواهد ریخت دل خون گشته جدا، دیده خونبار جدا

4 زیر دیوار سرایش تن کاهیده من همچو کاهیست که افتاده ز دیوار جدا

5 من که یک بار به وصل تو رسیدم همه عمر کی توانم که شوم از تو به یک بار جدا؟

6 دوستان، قیمت صحبت بشناسید، که چرخ دوستان را ز هم انداخته بسیار جدا

7 غیر آن مه، که هلالی به وصالش نرسید ما در این باغ ندیدیم گل از خار جدا

عکس نوشته
کامنت
comment