- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوش با جمعی حواری باده خوردم در بهشت مجلسی دیدم همه عیسی دم و مریم جهشت
2 جمله شیرین پاسخ و شیرین لب و شیرین دهن جمله نیکو سیرت و نیکو دل و نیکو سرشت
3 سیب و نارنج و ترنج و نرگس از پیرامنش ماه رویان صبوحی بی نگهبانان زشت
4 چار سوی بزم هم چون جنّت از بس فر و زیب بر ارم کرده تفاخر همچو کعبه بر کنشت
5 خوی بر رخساره ی اوراق گل هر یک چنان قطره ی شبنم بود بنشسته بر اطراف کشت
6 بزمی القصه چو فردوس برین آراسته بیش از این بر صفحه ی کاغذ نمی یارم نوشت
7 پیش کردم سر که بستانم ز حوری بوسه ای دست کردم پیش تا در گردنش آرم نهشت
8 در هراسیدم ز خواب و خواب خوش بر چشم من آتش حسرت سبک بگداخت چون در آب خشت
9 حاضر و غایب نزاری خواب و بیداری یکیست باز می گو با حواری دوش بودم در بهشت