- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای دل ترا بگفتم کز عاشقی حذر کن بگذار نیکوان را وز مهرشان گذر کن
2 چون روی خوب بینی دیده فراز هم نه چون تیر عشق بارد شرم و خرد سپر کن
3 فرمان من نبردی فرجام خود نجستی پنداشتی که گویم هر ساعتی بتر کن
4 هر گام عاشقی را صدگونه درد و رنج است گر ایمنیت باد از عاشقی حذر کن
5 ناکام من برفتی در دام عشق ماندی چونست روزگارت ما را یکی خبر کن
6 اکنون به صبر کردن ناید مراد حاصل زین چاره بازمانی، رو چاره دگر کن