1 گفتم به مراعات دل و تن برسم یک چند به حق دوست و دشمن برسم
2 این آرزوی دل است از آن می ترسم زان پیش که این رسد به من، من برسم
1 خورشید ملک پرور و بهرام کامران برجیس سعد گستر و کیوان حکمران
2 کیوان رزم پیشه و برجیس بزم ساز بهرام کینه گستر و خورشید صف ستان
1 دم گیتی معنبر می نماید چمن از خلد خوشتر می نماید
2 هوا از صبح لوئلؤ می فشاند جهان از باد زیور می نماید
1 با که گشایم نفس کاهل صفایی نماند؟ در همه روی زمین بسته گشایی نماند
2 بر چمن روزگار پی چه نهم کاندرو؟ نوش نهالی نرست مهر گیایی نماند