- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گفتم که چاره غم هجران شود نشد در وصل یار مشکلم آسان شود نشد
2 یا از تب غمم شب هجران کشد نکشت یا دردم از وصال تو درمان شود نشد
3 یا آن صنم مراد دل من دهد نداد یا این صنمپرست مسلمان شود نشد
4 یا دل به کوی صبر و سکون ره برد نبرد یا لحظهای خموش ز افغان شود نشد
5 یا مدعی ز کوی تو بیرون رود نرفت چون من اسیر محنت هجران شود نشد
6 یا از کمند غیر غزالم جهد نجست یا ز الفت رقیب پشیمان شود نشد
7 یا از وفا نگاه به هاتف کند نکرد یا سوی او ز مهر خرامان شود نشد