- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوشم خیال روی تو در سر فتاده بود گوشی در بهشت برویم گشاده بود
2 تا تو ز در درآنی و مجلس دهی فروغ شب نا بروز شمع به پا ایستاده بود
3 ساقی به یاد روی توام هر قدح که داد آب حیات بود که خوردم نه باده بود
4 جام از لب تو خواست گذشتن به ناز کی آن صاف دل بین که چه مقدار ساده بود
5 در خواب دیدمت که بمن دست می دهی دولت نگر که دوش مرا دست داده بود
6 سرگشته که بود روان پیش تو چو شمع جانی بدست کرده و بر کف نهاده بود
7 درد ارچه کم نبود ز هر سو کمال را دوش از فراق روی تو چیزی زیاده بود